به نام خدا

یکی از ویژگی‌های اساسی انسان ، غایت گرایی و حرکت به سمت هدف مطلوب است. این هدف به عنوان کمال و قدم نهادن در فضایی بهتر و بهتر از قبل، دائماً در برابر انسان قرار دارد. توجه به بحث کمال و ویژگی¬های آن، شیوه دستیابی به کمال و نیز ویژگی های انسان کامل از جمله مواردی است که هر کس بخواهد از انسان بحث کرده و به تبیین چیستی و حقیقت او بپردازد، به ناچار باید از این امور بهره جوید.
اهمیت بحث کمال موجب شده تا این مسأله از دیرباز مورد توجه اندیشوران و صاحب نظران مکاتب مختلف قرار گیرد و در بسیاری از علوم، اعم از فلسفه، اخلاق، عرفان، انسان شناسی و روان شناسی به تناسب اهداف و موضوعات هر علم، جلوه‌هایی از بحث کمال انسان و انسان کامل مطرح شود. این بحث حتی در ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت نیز رواج داشته و معرفی انسان کامل و شیوه های به کمال رسیدن انسان یکی از اهداف این ادیان به شمار می‌آمده است. برای رفتن به ادامه مطلب از فلش زرد استفاده کنید

به هر یک از فرهنگ ها، آیین ها، مذهب‌ها و مکتب های فکری و فلسفی که بنگریم ردپایی از بحث انسان کامل می‌یابیم. هم بودا و کنفوسیوس سخن از انسان کامل به میان آورده‌اند و هم حضرت عیسی(ع) و حضرت رسول اکرم(ص). هم زرتشت از انسان متعالی به نیکی یاد می‌کند و هم افلاطون و ارسطو، هم نیچه و مارکس به شناخت انسان برتر پرداخته‌اند و هم متصوفه و عرفا.

در جهان غرب نیز بحث کمال انسان و انسان¬های کاملی که بتوانند نقش الگو و راهنما را ایفا کنند، همواره مطرح بوده است. اگر چه امروزه برخی از اندیشوران غربی، نگران کم رنگ شدن این نوع مباحث در آن دیارند.

با این حال، سخن گفتن از بحث کمال، دشوار به نظر می‌رسد، زیرا مفهوم کمال و تعیین مصادیق واقعی آن از دیدگاه مکاتب مختلف فکری و فلسفی، متفاوت است و هر یک در این باره به گونه‌ای سخن گفته‌اند. گو آن‌که تمامی اختلافاتی که در مورد تعریف انسان و ویژگی‌های اصلی او وجود داشت دوباره در این بحث آثار خود را نمایان ساخته و به طرح آراء و ایده‌های گوناگونی در زمینه معرفی مفهوم کمال و انسان کامل منجر شده است.

ان شاء الله در مباحث آینده تفصیلا در مورد آن بحث خواهد شد.